سلام دوستای گلم امید وارم حال تک تک تکتون خوب باشه
دوستای گلم چند تا ماجرای خواستگاری واستون گذاشتم هم خندهم دار هم گریه دار
مامانم به داداشم میگه فردا زود بیا یریم خواستگاری.داداشم میگه حالا منم حتما باید بیام؟مامانم میگه پ نه پ به جای تو پسر همسایه رو میبریم
داداشم رفته خواستگاری واسه دختره تعریف میکنه:صداقت واسه من خیلی مهمه بعد خودش یهو جوگیر میشه میگه:مثلا من صادقانه خودم دیشب واسه ی اولین بار سیگار کشیدم تا دخانیاتو تجربه کنم دیروز از خونه ی دختره زنگ زدن میگن:ما به پسر لاابالی که اهل دودو دمه دختر نمیدیم
زمستون بود واتاق حرف دختر و پسر کوچیک و یه بخاری نزدیک میز قرار داشت دختر گفت:اگه گرمای بخاری اذیتتون میکنه جامونو عوض کنیم از این حرکتش خیلی خوشم اومد
رفتیم خواستگاری با مامانم قرار گذاشتم اگه از دختره خوشم اومد به لوستر نگاه کنم.....از دختره خوشم اومد وبه لوستر نگاه کردم دیدم لوسترشون کثیفه زود باعلامت فهموندم که نه پشیمون شدم
رفتیم خواستگاری دختره چایی آورده مامانم میگه به به عروس خانوم ایشونن؟ مامان عروس میگه پ نه پ ایشونو از یه قهوه خونه استخدام کردیم بیاد واسه پذیرایی
همتو دوس دارم و به خدای بزرگ میسپارمتون به قول یه دوست:شاد باشید...یاعلی
.: Weblog Themes By Pichak :.